احکام طهارت و اقسام آبها(آیت الله مکارم شیرازی)
طــهـارت
اقسام آبها
مسأله 21ـ آب يا «مطلق» است يا «مضاف». آب مضاف آبى است كه به تنهايى به آن آب گفته نشود، مثلاً بگويند «آب ميوه»، «آب نمك» و «آب گل»; امّا آب مطلق آن است كه مى توان بدون هيچ قيد و شرطى به آن آب گفت; مثل آبهاى معمولى.
مسأله 22ـ آب مطلق اقسامى دارد كه هركدام حكمى دارد و آن پنج قسم است: اوّل آب كر، دوم آب قليل، سوم آب جارى و آبهاى لوله كشى، چهارم آب باران، پنجم آب چاه، ولى همه اين آبها پاك و پاك كننده اند; امّا آب مضاف چيزى را پاك نمى كند، بلكه با ملاقات به نجس، نجس مى شود.
1ـ آب كر
مسأله 23ـ آب كر بنابر احتياط واجب مقدار آبى است كه اگر در ظرفى كه طول و عرض و عمق آن هركدام سه وجب ونيم است بريزند، آن ظرف را پركند، يا وزن آن 384 كيلوگرم (384 ليتر) باشد و معيار در وجب، وجبهاى متوسّط است.
مسأله 24ـ اگر عين نجس مانند بول و خون در آب كر بريزد نجس نمى شود، مگر اين كه رنگ، يا بو يا مزه آن تغيير كند.
مسأله 25ـ اگر چيزى كه نجس شده (مانند لباس و ظرف) در آب كر بشويند، پاك مى شود.
[24]
مسأله 26ـ هرگاه رنگ و بو و طعم آب كر به واسطه غير نجاست تغيير كند، نجس نمى شود ولى خوب است از هرگونه آب آلوده اجتناب گردد.
مسأله 27ـ هرگاه عين نجس (مانند خون) به آبى كه بيشتر از كر است برسد و قسمتى از آن را تغيير دهد چنانچه باقيمانده به اندازه كر يا بيشتر است، فقط آن قسمت كه تغيير كرده نجس مى شود و الاّ تمام آن نجس خواهد شد.
مسأله 28ـ هرگاه چيز نجس را زير شيرى كه متّصل به كر است بگيرند، آبى كه از آن مى ريزد پاك است، مگر اين كه بو يا رنگ يا طعم نجاست به خود گيرد.
مسأله 29ـ آبى كه به اندازه كر يا بيشتر بوده، چنانچه شك كنيم از كر افتاده حكم آب كر را دارد و بعكس، اگر آبى كمتر از كر بوده و شك داريم كر شده، حكم آب كمتر از كر را دارد.
مسأله 30ـ كُر بودن آب را از دو راه مى توان شناخت: نخست اين كه خود انسان يقين پيدا كند و ديگر اين كه لااقل يك نفر عادل خبر دهد.
2ـ آب قليل
مسأله 31ـ آب قليل آبى را گويندكه از مقداركر كمتر باشد و از زمين نجوشد.
مسأله 32ـ هرگاه چيز نجسى به آب قليل برسد آن را نجس مى كند (بنابر احتياط واجب) امّا اگر از بالا بريزند، فقط آن مقدار كه به نجس رسيده نجس مى شود و اگر به صورت فوّاره از پايين به بالا رود و به چيز نجسى برسد، قسمت پايين آن نجس نمى شود.
مسأله 33ـ اگر با آب قليل پاك چيزى را كه نجس شده بشويند پاك مى شود (باشرايطى كه بعداً گفته خواهد شد) امّا آبى كه از آن جدا مى شود و آن را «غساله» گويند، نجس است; مگر در آبى كه با آن مخرج بول و مدفوع را مى شويند كه با پنج شرط پاك است: 1ـ يكى از اوصاف سه گانه نجس را به خود نگرفته باشد. 2ـ نجاستى از خارج به آن نرسيده باشد. 3ـ نجاست ديگرى مانند خون يا بول همراه آن نباشد.
[25]
4ـ بنابر احتياط واجب ذرّات مدفوع در آب پيدا نباشد. 5ـ بيشتر از مقدار معمول نجاست به اطراف مخرج نرسيده باشد، ولى پاك بودن اين آب به آن معنى است كه اگر به بدن و لباس ترشّح كند لازم نيست آن را آب بكشند، امّا ساير استفاده هاى آب پاك را از آن نمى توان كرد.
3ـ آب جارى
مسأله 34ـ آبهايى كه از زمين مى جوشد و جارى مى شود مانند آب چشمه و قنات، يا از برفهاى متراكم در كوهها سرچشمه مى گيرد و ادامه دارد آب جارى است.
مسأله 35ـ آب جارى با ملاقات نجاست نجس نمى شود، هرچند كمتر از كر باشد، مگر اين كه بو، يا رنگ، يا طعم نجاست به خود گيرد.
مسأله 36ـ هرگاه نجاستى به آب جارى برسد و قسمتى از آن، بو، يا رنگ ويا طعم نجس گيرد همان مقدار نجس مى شود و طرفى كه متّصل به چشمه است اگرچه كمتر از كر باشد پاك است، ولى طرف ديگر اگر كمتر از كر باشد نجس مى شود، مگر اين كه با آب تغيير نكرده، اتّصال به چشمه داشته باشد.
مسأله 37ـ آبهاى ايستاده كه هروقت از آن برمى دارند باز هم مى جوشد حكم آب جارى دارد و با ملاقات نجاست نجس نمى شود، هرچند كمتر از كر باشد، همچنين آبهاى ايستاده كنار نهرها كه متّصل به نهر است.
مسأله 38ـ چشمه ها و قناتها كه گاه مى جوشد و گاه از جوشش مى افتد، در هنگامى كه مى جوشد حكم آب جارى دارد.
مسأله 39ـ آبهاى لوله كشى شهرها و حمّام ها و مانند آن كه متّصل به منبع است حكم آب جارى را دارد، به شرط اين كه آب منبع به تنهايى يا به اضافه لوله ها كمتر از كر نباشد.
مسأله 40ـ هرگاه ظرفى را زير آب لوله كشى بگذارند، آبى كه درون ظرف است حكم آب جارى را دارد، به شرط اين كه متّصل به آب لوله كشى باشد.
[26]
4ـ آب باران
مسأله 41ـ آب باران در حكم آب جارى است و به هر چيز نجسى برسد آن را پاك مى كند، خواه زمين باشد، يا بدن، يا فرش و يا غير اينها، به شرط اين كه عين نجاست در آن نباشد و غساله يعنى آبى كه با آن شسته شده جدا شود.
مسأله 42ـ بارش چند قطره كافى نيست، بلكه بايد به مقدارى ببارد كه به آن «باران» گويند.
مسأله 43ـ هرگاه باران روى عين نجسى ببارد و به جاى ديگر ترشح كند، احتياط واجب اجتناب از آن است.
مسأله 44ـ هرگاه روى زمين يا پشت بام عين نجس باشد و باران روى آن ببارد احتياط واجب اجتناب است، امّا آن مقدار كه روى نجس نباريده پاك است و اگر باهم مخلوط شود و از ناودان جارى گردد آن هم پاك است.
مسأله 45ـ هرگاه آب باران جارى شود و به زير سقف يا جايى كه باران نمى بارد برسد آن را پاك مى كند، به شرط اين كه باران قطع نشده باشد.
مسأله 46ـ هرگاه آب باران در جايى جمع شود و متّصل به باران باشد، حكم آب باران را دارد و هرچيز نجسى را پاك مى كند هرچند كمتر از كر باشد.
مسأله 47ـ هرگاه فرش پاكى روى زمين نجس باشد و باران بر آن ببارد و از زير آن جارى شود، آن فرش نجس نمى شود، بلكه زمين هم پاك مى شود.
مسأله 48ـ هرگاه باران بر حوضى كه آب آن نجس است ببارد و با آن مخلوط گردد پاك مى شود.
5ـ آب چاه
مسأله 49ـ آب چاه پاك و پاك كننده است، هرچند كمتر از كر باشد و اگر
چيز نجسى كه عين نجاست در آن نيست با آن شسته شود پاك مى گردد،
[27]
مگر اين كه به واسطه رسيدن عين نجس، بو يا رنگ ويا طعم نجس به خود
بگيرد.
مسأله 50ـ گرچه آب چاه بر اثر افتادن چيز نجس در آن نجس نمى شود، ولى مستحبّ است مقدارى از آن را براى هريك از اشياء نجس بكشند و دور بريزند، اين مقدار در كتابهاى مفصل فقهى تعيين شده است.
مسأله 51ـ چاههاى عميق و نيمه عميق و معمولى كه آب آن با موتور و تلمبه كشيده مى شود هرگاه آبى كه از آن كشيده اند، به مقدار كر باشد پاك كننده است و اگر كمتر از كر باشد مادام كه آب جريان مستمر دارد حكم آب چاه را دارد و با ملاقات نجاست نجس نمى شود.
مسأله 52ـ هرگاه آب چاه بر اثر ريختن عين نجس در آن بو يا رنگ يا طعم نجاست گيرد و بعداً اين تغيير، خود به خود از بين برود آب چاه پاك نمى شود، مگر اين كه آبهاى تازه اى از آن بجوشد و با آن مخلوط گردد.
احكام آبها
مسأله 53ـ آب مضاف كه در اوّل اين بحث معنى آن گفته شد مانند گلاب و آب ميوه، چيز نجس را پاك نمى كند و نيز وضو و غسل با آن صحيح نيست.
مسأله 54ـ هرگاه آب مضاف با چيز نجسى ملاقات كند نجس مى شود، مگر در سه صورت:
اوّل اين كه از بالا به پايين بريزد، مثلاً گلاب را از گلابدان روى دست نجسى بريزيم، گلابهايى كه در گلابدان است نجس نمى شود. دوم اين كه مانند فوّاره با فشار از پايين به بالا رود، در اين صورت نيز تنها آن قسمت كه با نجس ملاقات كرده نجس مى شود. سوم آن كه بقدرى زياد باشد كه بگويند نجاست به آن سرايت نكرده، مثل اين كه استخر بزرگى از آب مضاف باشد و نجس در گوشه اى از آن بيفتد يا لوله
[28]
طولانى از نفت باشد و نجس با يك طرف آن ملاقات كند، در اين گونه موارد، بقيّه نجس نمى شود.
مسأله 55ـ هرگاه آب مضاف نجس، با كر يا آب جارى، چنان مخلوط شود كه ديگر به آن مضاف نگويند، پاك مى شود.
مسأله 56ـ هرگاه آبى مطلق بوده، شك كنيم مضاف شده يا نه ـ مانند سيلابهايى كه نمى دانيم به آن آب مى گويند يا نه ـ حكم آب مطلق را دارد، يعنى مى توان چيزهاى نجس را با آن شست و وضو گرفت و غسل كرد، امّا بعكس اگر آبى مضاف بوده، شك داريم مطلق شده، حكم آب مضاف را دارد.
مسأله 57ـ آبى كه معلوم نيست مطلق است يا مضاف و حالت سابقه آن هم معلوم نيست چيزى را پاك نمى كند، وضو و غسل هم با آن باطل است، امّا اگر چيز نجسى به آن رسد نجس نمى شود.
مسأله 58ـ هرگاه آبى بر اثر مجاورت و نزديكى با عين نجس بوى نجس بگيرد پاك است، مگر اين كه عين نجس به آن برسد، درعين حال اجتناب از آن بهتر است.
مسأله 59ـ هرگاه آبى كه بو، يا رنگ و يا طعم آن بر اثر نجاست تغيير كرده خود به خود رنگ و بو و طعمش از بين برود پاك نمى شود، مگر اين كه با آب كر يا باران يا جارى مخلوط گردد.
مسأله 60ـ آبى كه قبلاً پاك بوده شك داريم نجس شده يا نه، پاك است و آبى كه قبلاً نجس بوده شك داريم پاك شده يا نه نجس است.
مسأله 61ـ آب نيم خورده «حيوانات نجس» مانند سگ و خوك نجس است، امّا نيم خورده حيوانات حرام گوشت (مانند گربه و جانوران درنده) پاك است هرچند خوردن آن مكروه است.
مسأله 62ـ مستحبّ است آب نوشيدنى كاملاً تميز بوده باشد، خوردن آبهاى آلوده كه موجب بيمارى مى گردد حرام است، آبهاى شست و شو نيز شايسته است تميز باشد از آبهاى متعفّن و آلوده تا آنجا كه ممكن است، بايد پرهيز شود.
[29]
احكام تخلّى
مسأله 63ـ واجب است انسان عورت خود را از ديگران بپوشاند، چه در موقع تخلّى و چه در مواقع ديگر، خواه بيننده محرم او باشد (مانند خواهر و مادر) يا نامحرم، بالغ باشد يا غير بالغ، حتّى از اطفال مميّز كه خوب و بد را مى فهمند. ولى زن و شوهر لازم نيست خود را از يكديگر بپوشانند.
مسأله 64ـ براى پوشانيدن عورت از هر چيز مى توان استفاده كرد، حتّى با دست و آب كدر.
مسأله 65ـ در موقع تخلّى بايد رو به قبله يا پشت به قبله نباشد و برگرداندن عورت به تنهايى كافى نيست، امّا اگر بدن رو به قبله يا پشت به قبله نباشد، احتياط واجب آن است كه عورت را رو به قبله يا پشت به قبله نكند.
مسأله 66ـ در موقع شستن مخرج بول و غائط مانعى ندارد رو به قبله و پشت به قبله باشد، ولى در موقع «استبراء» احتياط واجب ترك است.
مسأله 67ـ احتياط واجب آن است كه بزرگترها بچّه ها را در موقع تخلّى رو به قبله يا پشت به قبله ننشانند، امّا اگر خود بچّه بنشيند جلوگيرى او واجب نيست، هرچند بهتر است.
مسأله 68ـ در منزلهايى كه مستراح آن رو به قبله يا پشت به قبله ساخته شده (خواه از روى عمد باشد، يا اشتباه، يا ندانستن مسأله) بايد طورى بنشينند كه رو به قبله يا پشت به قبله نباشد و الاّ حرام است.
مسأله 69ـ اگر قبله را نمى داند بايد جستجو كند و اگر طريقى براى جستجو نيست اگر مى تواند تأخير بيندازد، امّا در صورت ضرورت به هر طرف بنشيند اشكالى ندارد، در هواپيماها و قطارها نيز بايد همين معنى را مراعات كرد.
مسأله 70ـ در چند محل تخلّى كردن حرام است (خواه بول يا غائط): اوّل در كوچه ها و جادّه هايى كه مسير مردم است. دوم در جايى كه براى عدّه خاصى وقف
[30]
شده، مانند مدرسه هايى كه مخصوص طلاّب است يا مساجدى كه آبريز آن فقط براى نمازگزاران مى باشد. سوم روى قبر مؤمن يا هر محلّ ديگرى كه موجب بى احترامى نسبت به مؤمن يا يكى از مقدّسات شود.
مسأله 71ـ مخرج غائط را مى توان با آب شست، يا با سه قطعه كاغذ يا سنگ يا پارچه يا مانند آن تميز كرد، مگر در صورتى كه از حدّ معمول تجاوز كرده و اطراف مخرج را آلوده نموده باشد، يا نجاست ديگرى مانند خون با آن بيرون آيد،يا از خارج نجاستى به آن برسد، كه در اين حال فقط با آب پاك مى شود.
مسأله 72ـ در مواردى كه مى توان مخرج غائط را با غير آب تميز كرد، شستن با آب بهتر است.
مسأله 73ـ مخرج بول با غير آب پاك نمى شود و اگر با آب قليل بشويند واجب است دوبار بشويند، امّا با شيلنگ هاى متّصل به آب لوله كشى كه در حكم جارى است، يك مرتبه كافى است.
مسأله 74ـ در شستن مخرج بول و غائط فرق ميان مجراى طبيعى و غيرطبيعى نيست، ولى در مخرج غيرطبيعى غير آب كفايت نمى كند.
مسأله 75ـ هرگاه مخرج غائط را با سه قطعه سنگ، يا كاغذ و مانند آن پاك كنند و ذرات كوچكى كه معمولاً جز با آب برطرف نمى شود باقى بماند، ضررى ندارد و مى تواند با آن نماز بخواند.
مسأله 76ـ هرگاه با سه طرف يك قطعه سنگ محل را پاك كند كافى است، همچنين با سه گوشه يك قطعه كاغذ و پارچه.
مسأله 77ـ اگر شك كند كه مخرج را پاك كرده، بايد خود را تطهير كند، ولى اگر بعد از نماز شك كند، نمازش صحيح، امّا براى نمازهاى بعد بايد خود را تطهير كند.
استبراء
مسأله 78ـ استبراء عمل مستحبّى است كه مردها بعد از بيرون آمدن بول انجام
[31]
مى دهند، به اين ترتيب كه چند مرتبه از بيخ آلت تا بالا دست مى كشند و قسمت بالا را چند مرتبه فشار مى دهند، تا باقيمانده قطرات بول خارج شود، امّا استبراء از منى آن است كه بعد از خروج منى بول كنند تا ذرّات باقى مانده خارج شود.
مسأله 79ـ رطوبتهايى كه از انسان خارج مى شود غير از بول و منى بر چند قسم است: اوّل آبى كه گاه بعد از بول بيرون مى آيد و كمى سفيد و چسبنده است و به آن «وَدْى» مى گويند، دوم آبى كه هنگام ملاعبه و بازى كردن با همسر بيرون مى آيد و به آن «مَذْى» مى گويند، سوم آبى كه گاه بعد از منى بيرون مى آيد و به آن «وَذْى» گويند، همه اين آبها در صورتى كه مجرا آلوده به بول و منى نباشد، پاك است و وضو و غسل را هم باطل نمى كند.
مسأله 80ـ فايده استبراء از بول اين است كه، مجرا را از بول پاك مى كند، يعنى اگر آب مشكوكى بعد از آن خارج شود پاك است و وضو را هم باطل نمى كند، امّا اگر استبراء نكرده بايد وضو را اعاده كند و محل را بشويد.
مسأله 81ـ فايده استبراء از منى اين است كه اگر رطوبت مشكوكى از او خارج شود و نداند منى است يا يكى از آبهاى پاك، غسل ندارد و اگر استبراء نكند و احتمال دهد ذرّات منى در مجرى باقى بوده و همراه بول يا رطوبت ديگرى خارج شده، بايد دوباره غسل كند.
مسأله 82ـ هرگاه شك كند استبراء كرده يا نه، بايد از رطوبتهاى مشكوك اجتناب كند، امّا اگر استبراء كرده ولى نمى داند درست بوده يا نه، اعتنا به شك نمى كند.
مسأله 83ـ براى زن استبراء نيست و هرگاه رطوبت مشكوكى از او خارج شود، پاك است وضو وغسل هم ندارد.
مستحبّات و مكروهات تخلّى
مسأله 84ـ مستحبّ است در موقع تخلّى جايى بنشيند كه كسى مطلقاً او را
[32]
نبيند، همچنين مستحبّ است هنگام تخلّى سر را بپوشاند.
مسأله 85ـ اين كارها در موقع تخلّى مكروه است:
1ـ نشستن زير درختان ميوه، 2ـ نشستن در جايى كه محلّ عبور و مرور مردم است، هرچند كسى او را نبيند. 3ـ نشستن اطراف خانه ها، 4ـ نشستن مقابل خورشيد و ماه، ولى اگر عورت خود را بپوشاند، مكروه نيست. 5ـ توقّف زياد، 6ـ سخن گفتن مگر به هنگام ضرورت، ولى ذكر خدا در همه حال خوب است. 7ـ ايستاده بول كردن، 8ـ بول كردن در آب، مخصوصاً آبهاى ايستاده، 9ـ بول كردن در سوراخ جانوران، 9ـ بول كردن در زمينهاى سفت كه از آن ترشّح مى شود و در مقابل باد.
مسأله 86ـ نگه داشتن بول و غائط مكروه است، و اگر ضرر داشته باشد اشكال دارد.
مسأله 87ـ مستحبّ است پيش از خواب و پيش از نماز و بعد از خارج شدن منى، بول كند.
اقسام آبها
مسأله 21ـ آب يا «مطلق» است يا «مضاف». آب مضاف آبى است كه به تنهايى به آن آب گفته نشود، مثلاً بگويند «آب ميوه»، «آب نمك» و «آب گل»; امّا آب مطلق آن است كه مى توان بدون هيچ قيد و شرطى به آن آب گفت; مثل آبهاى معمولى.
مسأله 22ـ آب مطلق اقسامى دارد كه هركدام حكمى دارد و آن پنج قسم است: اوّل آب كر، دوم آب قليل، سوم آب جارى و آبهاى لوله كشى، چهارم آب باران، پنجم آب چاه، ولى همه اين آبها پاك و پاك كننده اند; امّا آب مضاف چيزى را پاك نمى كند، بلكه با ملاقات به نجس، نجس مى شود.
1ـ آب كر
مسأله 23ـ آب كر بنابر احتياط واجب مقدار آبى است كه اگر در ظرفى كه طول و عرض و عمق آن هركدام سه وجب ونيم است بريزند، آن ظرف را پركند، يا وزن آن 384 كيلوگرم (384 ليتر) باشد و معيار در وجب، وجبهاى متوسّط است.
مسأله 24ـ اگر عين نجس مانند بول و خون در آب كر بريزد نجس نمى شود، مگر اين كه رنگ، يا بو يا مزه آن تغيير كند.
مسأله 25ـ اگر چيزى كه نجس شده (مانند لباس و ظرف) در آب كر بشويند، پاك مى شود.
[24]
مسأله 26ـ هرگاه رنگ و بو و طعم آب كر به واسطه غير نجاست تغيير كند، نجس نمى شود ولى خوب است از هرگونه آب آلوده اجتناب گردد.
مسأله 27ـ هرگاه عين نجس (مانند خون) به آبى كه بيشتر از كر است برسد و قسمتى از آن را تغيير دهد چنانچه باقيمانده به اندازه كر يا بيشتر است، فقط آن قسمت كه تغيير كرده نجس مى شود و الاّ تمام آن نجس خواهد شد.
مسأله 28ـ هرگاه چيز نجس را زير شيرى كه متّصل به كر است بگيرند، آبى كه از آن مى ريزد پاك است، مگر اين كه بو يا رنگ يا طعم نجاست به خود گيرد.
مسأله 29ـ آبى كه به اندازه كر يا بيشتر بوده، چنانچه شك كنيم از كر افتاده حكم آب كر را دارد و بعكس، اگر آبى كمتر از كر بوده و شك داريم كر شده، حكم آب كمتر از كر را دارد.
مسأله 30ـ كُر بودن آب را از دو راه مى توان شناخت: نخست اين كه خود انسان يقين پيدا كند و ديگر اين كه لااقل يك نفر عادل خبر دهد.
2ـ آب قليل
مسأله 31ـ آب قليل آبى را گويندكه از مقداركر كمتر باشد و از زمين نجوشد.
مسأله 32ـ هرگاه چيز نجسى به آب قليل برسد آن را نجس مى كند (بنابر احتياط واجب) امّا اگر از بالا بريزند، فقط آن مقدار كه به نجس رسيده نجس مى شود و اگر به صورت فوّاره از پايين به بالا رود و به چيز نجسى برسد، قسمت پايين آن نجس نمى شود.
مسأله 33ـ اگر با آب قليل پاك چيزى را كه نجس شده بشويند پاك مى شود (باشرايطى كه بعداً گفته خواهد شد) امّا آبى كه از آن جدا مى شود و آن را «غساله» گويند، نجس است; مگر در آبى كه با آن مخرج بول و مدفوع را مى شويند كه با پنج شرط پاك است: 1ـ يكى از اوصاف سه گانه نجس را به خود نگرفته باشد. 2ـ نجاستى از خارج به آن نرسيده باشد. 3ـ نجاست ديگرى مانند خون يا بول همراه آن نباشد.
[25]
4ـ بنابر احتياط واجب ذرّات مدفوع در آب پيدا نباشد. 5ـ بيشتر از مقدار معمول نجاست به اطراف مخرج نرسيده باشد، ولى پاك بودن اين آب به آن معنى است كه اگر به بدن و لباس ترشّح كند لازم نيست آن را آب بكشند، امّا ساير استفاده هاى آب پاك را از آن نمى توان كرد.
3ـ آب جارى
مسأله 34ـ آبهايى كه از زمين مى جوشد و جارى مى شود مانند آب چشمه و قنات، يا از برفهاى متراكم در كوهها سرچشمه مى گيرد و ادامه دارد آب جارى است.
مسأله 35ـ آب جارى با ملاقات نجاست نجس نمى شود، هرچند كمتر از كر باشد، مگر اين كه بو، يا رنگ، يا طعم نجاست به خود گيرد.
مسأله 36ـ هرگاه نجاستى به آب جارى برسد و قسمتى از آن، بو، يا رنگ ويا طعم نجس گيرد همان مقدار نجس مى شود و طرفى كه متّصل به چشمه است اگرچه كمتر از كر باشد پاك است، ولى طرف ديگر اگر كمتر از كر باشد نجس مى شود، مگر اين كه با آب تغيير نكرده، اتّصال به چشمه داشته باشد.
مسأله 37ـ آبهاى ايستاده كه هروقت از آن برمى دارند باز هم مى جوشد حكم آب جارى دارد و با ملاقات نجاست نجس نمى شود، هرچند كمتر از كر باشد، همچنين آبهاى ايستاده كنار نهرها كه متّصل به نهر است.
مسأله 38ـ چشمه ها و قناتها كه گاه مى جوشد و گاه از جوشش مى افتد، در هنگامى كه مى جوشد حكم آب جارى دارد.
مسأله 39ـ آبهاى لوله كشى شهرها و حمّام ها و مانند آن كه متّصل به منبع است حكم آب جارى را دارد، به شرط اين كه آب منبع به تنهايى يا به اضافه لوله ها كمتر از كر نباشد.
مسأله 40ـ هرگاه ظرفى را زير آب لوله كشى بگذارند، آبى كه درون ظرف است حكم آب جارى را دارد، به شرط اين كه متّصل به آب لوله كشى باشد.
[26]
4ـ آب باران
مسأله 41ـ آب باران در حكم آب جارى است و به هر چيز نجسى برسد آن را پاك مى كند، خواه زمين باشد، يا بدن، يا فرش و يا غير اينها، به شرط اين كه عين نجاست در آن نباشد و غساله يعنى آبى كه با آن شسته شده جدا شود.
مسأله 42ـ بارش چند قطره كافى نيست، بلكه بايد به مقدارى ببارد كه به آن «باران» گويند.
مسأله 43ـ هرگاه باران روى عين نجسى ببارد و به جاى ديگر ترشح كند، احتياط واجب اجتناب از آن است.
مسأله 44ـ هرگاه روى زمين يا پشت بام عين نجس باشد و باران روى آن ببارد احتياط واجب اجتناب است، امّا آن مقدار كه روى نجس نباريده پاك است و اگر باهم مخلوط شود و از ناودان جارى گردد آن هم پاك است.
مسأله 45ـ هرگاه آب باران جارى شود و به زير سقف يا جايى كه باران نمى بارد برسد آن را پاك مى كند، به شرط اين كه باران قطع نشده باشد.
مسأله 46ـ هرگاه آب باران در جايى جمع شود و متّصل به باران باشد، حكم آب باران را دارد و هرچيز نجسى را پاك مى كند هرچند كمتر از كر باشد.
مسأله 47ـ هرگاه فرش پاكى روى زمين نجس باشد و باران بر آن ببارد و از زير آن جارى شود، آن فرش نجس نمى شود، بلكه زمين هم پاك مى شود.
مسأله 48ـ هرگاه باران بر حوضى كه آب آن نجس است ببارد و با آن مخلوط گردد پاك مى شود.
5ـ آب چاه
مسأله 49ـ آب چاه پاك و پاك كننده است، هرچند كمتر از كر باشد و اگر
چيز نجسى كه عين نجاست در آن نيست با آن شسته شود پاك مى گردد،
[27]
مگر اين كه به واسطه رسيدن عين نجس، بو يا رنگ ويا طعم نجس به خود
بگيرد.
مسأله 50ـ گرچه آب چاه بر اثر افتادن چيز نجس در آن نجس نمى شود، ولى مستحبّ است مقدارى از آن را براى هريك از اشياء نجس بكشند و دور بريزند، اين مقدار در كتابهاى مفصل فقهى تعيين شده است.
مسأله 51ـ چاههاى عميق و نيمه عميق و معمولى كه آب آن با موتور و تلمبه كشيده مى شود هرگاه آبى كه از آن كشيده اند، به مقدار كر باشد پاك كننده است و اگر كمتر از كر باشد مادام كه آب جريان مستمر دارد حكم آب چاه را دارد و با ملاقات نجاست نجس نمى شود.
مسأله 52ـ هرگاه آب چاه بر اثر ريختن عين نجس در آن بو يا رنگ يا طعم نجاست گيرد و بعداً اين تغيير، خود به خود از بين برود آب چاه پاك نمى شود، مگر اين كه آبهاى تازه اى از آن بجوشد و با آن مخلوط گردد.
احكام آبها
مسأله 53ـ آب مضاف كه در اوّل اين بحث معنى آن گفته شد مانند گلاب و آب ميوه، چيز نجس را پاك نمى كند و نيز وضو و غسل با آن صحيح نيست.
مسأله 54ـ هرگاه آب مضاف با چيز نجسى ملاقات كند نجس مى شود، مگر در سه صورت:
اوّل اين كه از بالا به پايين بريزد، مثلاً گلاب را از گلابدان روى دست نجسى بريزيم، گلابهايى كه در گلابدان است نجس نمى شود. دوم اين كه مانند فوّاره با فشار از پايين به بالا رود، در اين صورت نيز تنها آن قسمت كه با نجس ملاقات كرده نجس مى شود. سوم آن كه بقدرى زياد باشد كه بگويند نجاست به آن سرايت نكرده، مثل اين كه استخر بزرگى از آب مضاف باشد و نجس در گوشه اى از آن بيفتد يا لوله
[28]
طولانى از نفت باشد و نجس با يك طرف آن ملاقات كند، در اين گونه موارد، بقيّه نجس نمى شود.
مسأله 55ـ هرگاه آب مضاف نجس، با كر يا آب جارى، چنان مخلوط شود كه ديگر به آن مضاف نگويند، پاك مى شود.
مسأله 56ـ هرگاه آبى مطلق بوده، شك كنيم مضاف شده يا نه ـ مانند سيلابهايى كه نمى دانيم به آن آب مى گويند يا نه ـ حكم آب مطلق را دارد، يعنى مى توان چيزهاى نجس را با آن شست و وضو گرفت و غسل كرد، امّا بعكس اگر آبى مضاف بوده، شك داريم مطلق شده، حكم آب مضاف را دارد.
مسأله 57ـ آبى كه معلوم نيست مطلق است يا مضاف و حالت سابقه آن هم معلوم نيست چيزى را پاك نمى كند، وضو و غسل هم با آن باطل است، امّا اگر چيز نجسى به آن رسد نجس نمى شود.
مسأله 58ـ هرگاه آبى بر اثر مجاورت و نزديكى با عين نجس بوى نجس بگيرد پاك است، مگر اين كه عين نجس به آن برسد، درعين حال اجتناب از آن بهتر است.
مسأله 59ـ هرگاه آبى كه بو، يا رنگ و يا طعم آن بر اثر نجاست تغيير كرده خود به خود رنگ و بو و طعمش از بين برود پاك نمى شود، مگر اين كه با آب كر يا باران يا جارى مخلوط گردد.
مسأله 60ـ آبى كه قبلاً پاك بوده شك داريم نجس شده يا نه، پاك است و آبى كه قبلاً نجس بوده شك داريم پاك شده يا نه نجس است.
مسأله 61ـ آب نيم خورده «حيوانات نجس» مانند سگ و خوك نجس است، امّا نيم خورده حيوانات حرام گوشت (مانند گربه و جانوران درنده) پاك است هرچند خوردن آن مكروه است.
مسأله 62ـ مستحبّ است آب نوشيدنى كاملاً تميز بوده باشد، خوردن آبهاى آلوده كه موجب بيمارى مى گردد حرام است، آبهاى شست و شو نيز شايسته است تميز باشد از آبهاى متعفّن و آلوده تا آنجا كه ممكن است، بايد پرهيز شود.
[29]
احكام تخلّى
مسأله 63ـ واجب است انسان عورت خود را از ديگران بپوشاند، چه در موقع تخلّى و چه در مواقع ديگر، خواه بيننده محرم او باشد (مانند خواهر و مادر) يا نامحرم، بالغ باشد يا غير بالغ، حتّى از اطفال مميّز كه خوب و بد را مى فهمند. ولى زن و شوهر لازم نيست خود را از يكديگر بپوشانند.
مسأله 64ـ براى پوشانيدن عورت از هر چيز مى توان استفاده كرد، حتّى با دست و آب كدر.
مسأله 65ـ در موقع تخلّى بايد رو به قبله يا پشت به قبله نباشد و برگرداندن عورت به تنهايى كافى نيست، امّا اگر بدن رو به قبله يا پشت به قبله نباشد، احتياط واجب آن است كه عورت را رو به قبله يا پشت به قبله نكند.
مسأله 66ـ در موقع شستن مخرج بول و غائط مانعى ندارد رو به قبله و پشت به قبله باشد، ولى در موقع «استبراء» احتياط واجب ترك است.
مسأله 67ـ احتياط واجب آن است كه بزرگترها بچّه ها را در موقع تخلّى رو به قبله يا پشت به قبله ننشانند، امّا اگر خود بچّه بنشيند جلوگيرى او واجب نيست، هرچند بهتر است.
مسأله 68ـ در منزلهايى كه مستراح آن رو به قبله يا پشت به قبله ساخته شده (خواه از روى عمد باشد، يا اشتباه، يا ندانستن مسأله) بايد طورى بنشينند كه رو به قبله يا پشت به قبله نباشد و الاّ حرام است.
مسأله 69ـ اگر قبله را نمى داند بايد جستجو كند و اگر طريقى براى جستجو نيست اگر مى تواند تأخير بيندازد، امّا در صورت ضرورت به هر طرف بنشيند اشكالى ندارد، در هواپيماها و قطارها نيز بايد همين معنى را مراعات كرد.
مسأله 70ـ در چند محل تخلّى كردن حرام است (خواه بول يا غائط): اوّل در كوچه ها و جادّه هايى كه مسير مردم است. دوم در جايى كه براى عدّه خاصى وقف
[30]
شده، مانند مدرسه هايى كه مخصوص طلاّب است يا مساجدى كه آبريز آن فقط براى نمازگزاران مى باشد. سوم روى قبر مؤمن يا هر محلّ ديگرى كه موجب بى احترامى نسبت به مؤمن يا يكى از مقدّسات شود.
مسأله 71ـ مخرج غائط را مى توان با آب شست، يا با سه قطعه كاغذ يا سنگ يا پارچه يا مانند آن تميز كرد، مگر در صورتى كه از حدّ معمول تجاوز كرده و اطراف مخرج را آلوده نموده باشد، يا نجاست ديگرى مانند خون با آن بيرون آيد،يا از خارج نجاستى به آن برسد، كه در اين حال فقط با آب پاك مى شود.
مسأله 72ـ در مواردى كه مى توان مخرج غائط را با غير آب تميز كرد، شستن با آب بهتر است.
مسأله 73ـ مخرج بول با غير آب پاك نمى شود و اگر با آب قليل بشويند واجب است دوبار بشويند، امّا با شيلنگ هاى متّصل به آب لوله كشى كه در حكم جارى است، يك مرتبه كافى است.
مسأله 74ـ در شستن مخرج بول و غائط فرق ميان مجراى طبيعى و غيرطبيعى نيست، ولى در مخرج غيرطبيعى غير آب كفايت نمى كند.
مسأله 75ـ هرگاه مخرج غائط را با سه قطعه سنگ، يا كاغذ و مانند آن پاك كنند و ذرات كوچكى كه معمولاً جز با آب برطرف نمى شود باقى بماند، ضررى ندارد و مى تواند با آن نماز بخواند.
مسأله 76ـ هرگاه با سه طرف يك قطعه سنگ محل را پاك كند كافى است، همچنين با سه گوشه يك قطعه كاغذ و پارچه.
مسأله 77ـ اگر شك كند كه مخرج را پاك كرده، بايد خود را تطهير كند، ولى اگر بعد از نماز شك كند، نمازش صحيح، امّا براى نمازهاى بعد بايد خود را تطهير كند.
استبراء
مسأله 78ـ استبراء عمل مستحبّى است كه مردها بعد از بيرون آمدن بول انجام
[31]
مى دهند، به اين ترتيب كه چند مرتبه از بيخ آلت تا بالا دست مى كشند و قسمت بالا را چند مرتبه فشار مى دهند، تا باقيمانده قطرات بول خارج شود، امّا استبراء از منى آن است كه بعد از خروج منى بول كنند تا ذرّات باقى مانده خارج شود.
مسأله 79ـ رطوبتهايى كه از انسان خارج مى شود غير از بول و منى بر چند قسم است: اوّل آبى كه گاه بعد از بول بيرون مى آيد و كمى سفيد و چسبنده است و به آن «وَدْى» مى گويند، دوم آبى كه هنگام ملاعبه و بازى كردن با همسر بيرون مى آيد و به آن «مَذْى» مى گويند، سوم آبى كه گاه بعد از منى بيرون مى آيد و به آن «وَذْى» گويند، همه اين آبها در صورتى كه مجرا آلوده به بول و منى نباشد، پاك است و وضو و غسل را هم باطل نمى كند.
مسأله 80ـ فايده استبراء از بول اين است كه، مجرا را از بول پاك مى كند، يعنى اگر آب مشكوكى بعد از آن خارج شود پاك است و وضو را هم باطل نمى كند، امّا اگر استبراء نكرده بايد وضو را اعاده كند و محل را بشويد.
مسأله 81ـ فايده استبراء از منى اين است كه اگر رطوبت مشكوكى از او خارج شود و نداند منى است يا يكى از آبهاى پاك، غسل ندارد و اگر استبراء نكند و احتمال دهد ذرّات منى در مجرى باقى بوده و همراه بول يا رطوبت ديگرى خارج شده، بايد دوباره غسل كند.
مسأله 82ـ هرگاه شك كند استبراء كرده يا نه، بايد از رطوبتهاى مشكوك اجتناب كند، امّا اگر استبراء كرده ولى نمى داند درست بوده يا نه، اعتنا به شك نمى كند.
مسأله 83ـ براى زن استبراء نيست و هرگاه رطوبت مشكوكى از او خارج شود، پاك است وضو وغسل هم ندارد.
مستحبّات و مكروهات تخلّى
مسأله 84ـ مستحبّ است در موقع تخلّى جايى بنشيند كه كسى مطلقاً او را
[32]
نبيند، همچنين مستحبّ است هنگام تخلّى سر را بپوشاند.
مسأله 85ـ اين كارها در موقع تخلّى مكروه است:
1ـ نشستن زير درختان ميوه، 2ـ نشستن در جايى كه محلّ عبور و مرور مردم است، هرچند كسى او را نبيند. 3ـ نشستن اطراف خانه ها، 4ـ نشستن مقابل خورشيد و ماه، ولى اگر عورت خود را بپوشاند، مكروه نيست. 5ـ توقّف زياد، 6ـ سخن گفتن مگر به هنگام ضرورت، ولى ذكر خدا در همه حال خوب است. 7ـ ايستاده بول كردن، 8ـ بول كردن در آب، مخصوصاً آبهاى ايستاده، 9ـ بول كردن در سوراخ جانوران، 9ـ بول كردن در زمينهاى سفت كه از آن ترشّح مى شود و در مقابل باد.
مسأله 86ـ نگه داشتن بول و غائط مكروه است، و اگر ضرر داشته باشد اشكال دارد.
مسأله 87ـ مستحبّ است پيش از خواب و پيش از نماز و بعد از خارج شدن منى، بول كند.
+ نوشته شده در پنجشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۰ ساعت 14:43 توسط علی یزدانی و مجید عابدین
|